بیشتر از سه دهه از ساخت فیلم علمی تخیلی و سنتی بدون زمانِ ریدلی اسکات با عنوان «بلید رانر» (Blade Runner) میگذره و تازه در روزای گذشته تماشاگران تماشاگر دنباله ای از این فیلم مشهور هستن که ارزش صبر کردن و حضور در سینماها رو داشته.
در حالی که شرکت فیلم سازی برادران وارنر امیدواره که با حضور رایان گاسلینگ و جارد لتو، نسل جدیدی از سینماروها رو واسه تماشای فیلم «بلید رانر ۲۰۴۹» به سینماها بکشونه اما خیلی از نسلای قدیمی تر امیدوار شدن که این دنباله سوالات بسیاری که در فیلم اول بدون جواب موندن رو جوابگو باشه. فیلم «بلید رانر» با جلوه های تصویری عالی، داستان رقابت برانگیز و عمداً مبهم از زمان خود بسیار جلوتر بود.

این فیلم به خاطر پیش بینیای دقیقی که از آینده و پیشرفتای اون داشته و تفکرات عمیقی که در فلسفه وجودی بشر می کرد همیشه به عنوان یکی از بی نظیرترین فیلمای ژانر علمی تخیلی شناخته می شه.
هر چند از خیلی وقت پیش دنباله این فیلم به عنوان یه پروژه جاه طلبانه دیگه سر و صدای زیادی به پا کرده بود و بسیاری انتظار اکران اونو می کشیدن، نمیشه تاثیری که فیلم اصلی روی «بلید رانر ۲۰۴۹» گذاشته رو رد کرد.
چه تازه با دنیای «بلید رانر» آشنا شده باشین و چه فیلم اورجینال «بلید رانر» رو ده ها بار دیده باشین باید بدونین که تاریخ این مجموعه هم مثل خود فیلم و داستان اون پیچیده س. به احترام برگشت دنیای نسخه های مشابه (رپلیکنتای) فیلیپ کا دیک به شکل «بلید رانر ۲۰۴۹» می خوایم شما رو با ۱۶ نکته باحال در مورد فیلم «بلید رانر» آشنا کنیم.

۱- نزدیک بود بازیگری غیر از هریسون فورد در این فیلم بازی کنه

درزمان مراحل اولیه ساخت هر فیلمی، بازیگران زیادی واسه اجرای نقش اول داستان در نظر گرفته می شن.
وقتی که همپتون فانچر اولین نسخه های فیلم «بلید رانر» رو می نوشت ، واسه نقش ریک دکارد، نقش اول فیلم و کارآگاه پر طاقت و سمج داستان، رابرت میچم رو در نظر داشت. ایشون بعد تامی لی جونز و کریستوفر واکن رو واسه این نقش پیشنهاد کرد اما این وسط ریدلی اسکات ترجیح می داد داستین هافمن رو در این نقش استفاده کنه.
بر خلاف ماه ها همکاری با اسکات در این پروژه، در آخر هافمن با نارضایتی از پروژه «بلید رانر» منصرف شده و جستجوها واسه پر کردن جای خالی اون از نو شروع شد.
از دیگر بازیگران سرشناسی که واسه اجرای این نقش در نظر گرفته شده بودن میشه به جین هکمن، شون کانری، جک نیکلسون، کلینت ایستوود، آل پاچینو و آرنولد شوارتزنگر اشاره کرد.
در آخر استیون اسپیلبرگ پیشنهاد کرد که هریسون فورد واسه اجرای نقش ریک دکارد در نظر گرفته شه که مورد موافقت ریدلی اسکات قرار گرفت.

۲- عنوان فیلم از یه داستان به طور کاملً متفاوت گرفته شده

رمان موثر « آدم‌مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینن؟» (Do Androids Dream of Electric Sleep? ) نوشته فیلیپ کی دیک در سال ۱۹۶۸ رو باید داستانی دونست که همپتون فانچر واسه نوشتن فیلم نامه فیلم «بلید رانر» از اون الهام گرفت اما اون هیچ اهمیتی به رمان فیلیپ دیک نمی داد. فانچر در واقع در اون دوران یه بازیگر تلویزیونی گمنام بود که تلاش داشت با یه کار بزرگ پول زیادی به دست آورد به خاطر همین به نوشتن فیلم نامه روی آورد و به پیشنهاد یکی از دوستانش کتاب دیک رو واسه الهام گرفتن در نوشتن یه فیلم نامه تازه انتخاب کرد.
هر چند فانچر به دنیای علمی تخیلی علاقه چندانی نداشت اما حس می کرد که درخواست واسه فیلمای علمی تخیلی در حال زیاد شدنه.

ایشون با ایجاد تغییراتی در داستان رمان دیک عزمشو جزم کرد که عنوان اونو هم تغییر داده و کار رو به صورت یه فیلم نامه اورجینال ثبت کنه.
در اول نامایی مانند «اندروید» و «روزای خطرناک» واسه فیلم انتخاب شد اما در آخر تصمیم بر این شد که اسم «بلید رانر» واسه فیلم در نظر گرفته شه که ریدلی اسکات اونو از یکی از جملات اولین دستنوشتهای فانچر وام گرفته بود. این عنوان در اصل به وسیله فانچر از فیلم نامه ای نوشته ویلیام اس باروز که روی یه بحران سلامتی اخرالزمانی تمرکز داشت گرفته بود.

۳- هریسون فورد و ریدلی اسکات با هم کنار نمی اومدن

ریدلی اسکات به عنوان یه بریتانیایی میخواس اولین فیلمش رو در دنیای هالیوود بسازه و بزودی مشخص شد که ساختن فیلم در آمریکا واسه یه کارگردان انگلیسی رقابت برانگیز میشه. به دلیل قوانین اتحادیه ای موجود در سینمای هالیوود، اسکات خود نمی تونست دوربین بدست بگیره، اینجوری بین اون و هریسون فورد فاصله ای ناخواسته ایجاد شد.
علاوه بر این، اسکات اصرار داشت. چیزی که بر آتیش اختلافات می اضافه کرد این بود که اسکات شدیدا اصرار داشت سکانسا بی اشکال گرفته شن و این وسواس باعث شده بود که هر سکانس بارها فیلمبرداری شه تا اسکات به نتیجه دلخواه برسه.

به گفته کتی هابر، از اعضای اصلی تیم تولید، که قبل از هرکی دیگری متوجه دشمنی بین این دو شده بود، دوری این کارگردان سرشناس باعث شد که هریسون فورد به بیراه س بره. در واقع هریسون فورد خود رو در حال بازی بدون هیچ مخاطبی می دید در حالی که اسکات از فاصله ای ۱۰ متری در حال تماشای تصویر بود.حتی ساعات طولانی فیلمبرداری و برنامه فشرده اونم کمکی به بهتر شدن شرایط نکرده و فورد بعد از تموم شدن فیلمبرداری روزانه خسته و درمونده به اتومبیلش باز می گشت تا خستگی یه روز سخت کاری رو از تن بدر کنه.

۴- ریک دکارد جزو آدمای مصنوعی فیلم بود؟

هر چند قرار نبود یکی از داستانای فرعی کمتر گیج کننده داستان باشه اما شخصیت ریک دکارد به عنوان یه شکارچی جایزه بگیر که خود یکی از آدمای مصنوعی بود به یکی از پرحاشیه ترین موضوعات فیلم تبدیل شد.
اگه به داستان ریدلی اسکات توجه کامل کرده باشین میفهمید که دکارد هم همیشه میخواس یه آدم مصنوعی (اندروید) باشه، درست مثل شخصیت راشل، و قرار بر این بود که ایشون مدل جدیدتر نکسوس ۷ باشه که خاطراتی دروغین تو ذهن ایشون کاشته شده بود تا باور کنه انسانی واقعیه. فورد که بارها رمان فیلیپ کی دیک رو خونده همیشه گفته که شخصیت اون در فیلم یه آدم واقعیه. در انتهای فیلم چندین صحنه کلیدی اشارات ظریفی به مصنوعی بودن شخصیت نقش اصلی فیلم داره اما فورد بازم بر ادعای خود اصرار داره و میگه که خونسردی دکارد در واقع جزو شخصیت اون بوده و هیچ ارتباطی با روبات بودن اون نداره.

۵- زبون ساختگی فیلم به وسیله ادوارد جیمز اولموس ساخته شده بود

فیلم «بلید رانر» شهر لس آنجلس آینده رو از دیدگاهی آینده نگرانه به تصویر می کشید که به دلیل آلودگی صنعتی، افزایش افراطی و غیر اصولی جمعیت و فساد شهری به پوچی کشیده شده بود. تاثیر چند فرهنگی مهاجرت توده های مهاجران به شهر از دید دکارد به تصویر کشیده می شه.
تاثیر فرهنگای جور واجور در شهر آینده لس آنجلس رو میشه در استفاده فراوون فیلم از تصاویر و شخصیتای ژاپنی دید. با این وجود زبون ساختگی که به وسیله مردم شهر به کار برده می شه هم نشون میده که در آینده فرهنگ، دستکم در شهر لس آنجلس، دچار تغییرات غیرقابل باوری می شه.

وقتی که دکارد واسه اولین بار شخصیت مرموز گاف، با بازی ادوارد جیمز اولموس، دیدار می کنه، ایشون با یه زبون نامعلوم با دکارت صحبت می کنه.
دیالوگایی که بین این دو اتفاق می افته به زبانی که دکارد اونو  «زبون شهری» (Cityspeak) می نامد و کاملً به وسیله اولموس اختراع شده بیان می شه.
اولموس واسه ساخت این زبون تازه و به خاطر نشون دادن ترکیب قومیتی جور واجور و پیچیده شهر از ترکیبی از زبانای ژاپنی، اسپانیایی، آلمانی، مجاری، چینی و فرانسوی استفاده کرده.

۶- فیلیپ کی دیک قبل از اکران فیلم از دنیا رفت

فیلم «بلید رانر» که بر مسائلی مانند غیرانسانی سازی زندگی و تاثیر مهندسی ژنتیک روی تعریف انسانیت تمرکز داشت یکی از کامل ترین و پیچیده ترین اقتباسای دیک بود هر چند با داستان اصلی تفاوتای بسیار  داشت. هر چند دیک فقط دو ماه قبل از اکران فیلم به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت اما قبل از اون که فیلم وارد سینماها شه تونست اونو تو یه جلسه خصوصی تماشا کنه.
در نامه ای که از اون به جا مونده، دیک این فیلم رو مورد ستایش قرار داده و گفته که این فیلم نئو نوآر، کشف باورکردنی در مورد دنیای فراواقعیه که باعث می شه دنیای واقعی در مقایسه با اون دنیایی خالی از جذابیت به نظر برسه. ایشون نه فقط به این باور رسیده بود که فیلم داستان اونو خوب به تصویر کشیده بلکه دیدگاه متفاوت اسکات رو هم ستوده س و گفته بود که این فیلم انقلابی در ژانر علمی تخیلی به پا کرده و این ژانر رو از اون چه که ایشون مرگی خسته کننده، تکراری و اشتقاقی می خواند رهایی خواهد بخشید.

۷- مخاطبان آزمایشی فیلم از اون متنفر بودن

به گفته پل سامون، روزنامه نگار شناخته شده اون دوران که در نوشتن مقاله ای در مورد ساخت فیلم «بلید رانر» در سال ۱۹۸۱ مشارکت داشت،توجه ریدلی اسکات به جزییات در سر صحنه اونقدر زیاد بود که ایشون مجبور شد تیترهایی تحریک آمیز و آینده نگرانه واسه مجلات بنویسه که هیچ وقت در داستان فیلم به اونا پرداخته نمی شد.
هر چند اسکات بر این باور بود که دیدگاه اون تاثیری روی تماشاگران فیلم داره اما یافته های نمایش آزمایشی فیلم در دالاس و دنور اون چیزی نبود که استودیو سازنده فیلم توقع داشت. مخاطبانی که به سینما رفته بودن توقع داشتن که فیلمی مشابه دیگه فیلمای هریسون فورد مانند «جنگ ستارگان» یا «حمله کنندگان صندوق گمشده» رو تماشاگر باشن اما در آخر داستان فیلم تماشاگران رو در پریشونی و گیجی فرو برد.

هر چند همه به این موضوع اقرار داشتن که فیلم دنیای سینمایی بدون نقصی رو به تصویر کشیده اما همزمان روایت داستان رو بسیار پیچیده و غیرقابل فهم آزمایش می کردن. اینجوری، استودیو سازنده فیلم، به خاطر آسون تر کردن فهم داستان فیلم، از اسکات خواست که روایت هریسون فورد رو در بخشی از قسمتای فیلم به اون اضافه کنه.
اما فورد هر چند این کار رو انجام داد اما اون قدر از دیالوگای روایتی نفرت داشت که این موضوع تا چند سال بر دیدگاه اون نسبت به فیلم تاثیر منفی گذاشت.

یکی دیگر از مطالب سایت :
درختی قاتلی که با طعمه قرار دادن حشرات به شکار پرنده ها می پردازد

۸- ساخت فیلم نزدیک بود کلا کنسل شه

از روزی که ریدلی اسکات واسه آماده سازی مقدمات ساخت «بلید رانر» وارد آمریکا شد، این پروژه با دردسرها و کشمکشایی همراه بود. واسه این که فضای مه آلود و مبهم فیلم و هم اینکه کثیفی و آلودگی شهر لس آنجلس به تصویر کشیده شه، فیلمبرداری به صورت شبونه و به مدت ۵۰ شب متوالی انجام شد در حالی که از باران مصنوعی استفاده می شد.  این موضوع باعث شد که هزینه ساخت فیلم از برآورده ها بالاتر رفته و برنامه وقتی ساخت اونم طولانی تر از قبل باشه. آخرین صحنه فیلم تنها چند ساعت قبل از این که مسئولان استودیو برادران وارنر میخواس اسکات رو برکنار کنه گرفته شد.

تنها چند ساعت پس از پایان فیلمبرداری، اسکات و مایکل دیلی، جفت و جور کننده فیلم از پروژه اخراج شده و جری پرنچیو و باد یورکین از استودیو تاندم پیکچرز جای اونا رو گرفتن. هر چند اسکات و دیلی دوباره به پروزه برگشتن اما دیگه نتونستن کنترل قبلی رو روی پروژه فیلم بدست بیارن. بعد از چندین نمایش آزمایشی، صدای روایتی شخصیت دکارد رو واسه بعضی از صحنه ها در نسخه پایانی فیلم انجام دادن.

۹- واژه «رپلیکنت» هیچ وقت در رمان دیک به کار نرفته بود

هر چند فیلم «بلید رانر» تا حدودی براساس رمانی با عنوان « آدم‌مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینن؟» نوشته شده بود اما در هیچ جای این رمان از آدمای مهندسی زیستی شده با عنوان «رپلیکنت» (replicant) یاد نشده بود. در واقع این واژه به خاطر توصیف رباتای مصنوعی که واسه شباهت کامل داشتن به آدم طراحی شده بودن ساخته شد.
به جای به کار گیری واژه «اندی» (andy) که دیک در رمانش به کار برده بود، اسکات میخواس از واژه ای واسه آدمای مصنوعی استفاده کنه که جدید بوده و مخاطبان هیچ پیش رمینه ذهنی در مورد اون نداشته باشن.

وقتی که دیوید پیپلز واسه بازنویسی فیلم نامه استخدام شد، در این مورد با دخترش مشورت کرد که کارشناس میکروبیولوژی و بیوشیمی بود. ایشون پیشنهاد کرد که این واژه باید مشتقی از «تکرار کردن» و «نسخه سازی» باشه، درست مانند وقتی که یه مولکول از خود یه کپی جدید تولید می کنه.
اینجوری با این راهنمایی، اسکات و پیپلز موفق شدن واژه «رپلیکنت» رو کشف کنن که در فیلم «بلید رانر ۲۰۴۹» هم به کار برده شده.
هم اینکه واژه «skin-job» هم فقط در فیلم به کار رفته و واژه ای با معنی منفی واسه نشون دادن وجود ناخوشایند اندرویدهاه.

۱۰- گفته می شد که این فیلم نفرین شده

در دنیای فیلمای بلاک باستر، سود رسون کردن یه پروژه کار بسیار سختیه. اما به لطف برنده های شناخته شده، شرکتای بزرگ راه هایی رو واسه پشتیبانی از مدیران اجرایی استودیوها یافته که به سودهایی کم یا زیاد هم می رسه. هر چند انتظار میره که فیلم «بلید رانر ۲۰۴۹»، با در نظر گرفتن این که با استقبال منتقدان و نظرات مثبت اونا روبرو شده، فروش زیادی داشته باشه اما خیلی از کمپانیای بزرگ نفس خود رو نگه داشتن تا از یکی از نفرینای عجیب تاریخ فیلمسازی جلوگیری کنن.

از اون جایی که در فیلم اصلی «بلید رانر» لس آنجلس سال ۲۰۱۹ به تصویر کشیده می شه از لامپای نئونی استفاده زیادی شده که باعث رونق اجناس بعضی از کمپانیای بزرگ دهه ۸۰ شد.
اما در ادامه خیلی از این کمپانیا با مشکلات بسیار زیاد ای از جمله ورشکستگی، ضررهای هنگفت و تحریم روبرو شدن. در میون این کمپانیا میشه به شرکت هواپیمایی پان آمریکن و شرکت آتاری اشاره کرد که دیگه وجود خارجی ندارن. کوکاکولا که یکی از بزرگ ترین و شناخته شده ترین برنده های نوشیدنی در جهان هستش بعد از معرفی یه کوکاکولای جدید به جهانیان ضررهای زیادی رو تحمل کرد.

۱۱- از متعلقات فیلمای دیگه در این فیلم استفاده شد

واسه این که بودجه فیلم بیشتر از این (۲۸ میلیون دلار) بالا نره، طراحان صحنه پادآرمانشهری فیلم «بلید رانر» مجبور بودن با قرض گرفتن وسایلی از دیگر فیلمای بلاک باستر واسه کامل کردن لوکیشن فیلم خود کمی خلاقیت به کار ببرن. در یکی از صحنه های فیلم که دکارد وارد یه وسیله نقلیه پلیس که مثل اسپینره می شه میشه ترتیبی از مراحل پرواز رو با اون چه که در فیلم «بیگانه» یه جوره دید که برگشت کوتاهی به دیگر فیلم سنتی و علمی تخیلی ریدلی اسکاته. در بین فیلمبرداری، در مواردی، افراد مسئول بخش مهندسی تلاش دیوونه واری واسه تموم کردن فیلمبرداری صحنه ها در زمان تعیین شده داشتن.

به دلیل عجله در ساخت مجبور شدن که از آیتمای دیگری که در فیلمای «برخورد نزدیک از نوع سوم» ساخته استیون اسپیلبرگ و «جنگ ستارگان» به کار رفته بود استفاده کنن. در موردی دیگه، ریدلی اسکات واسه پایان بندی فیلم با استنلی کوبریک مشورت می کرد که در نتیجه اون کوبریک بهش اجازه داد از صحنه هلی کوپتر در فیلم «درخشش» واسه صحنه پایانی «بلید رانر» استفاده کنه.

۱۲- بلید رانر رابطه زیادی با فیلمای فرانچایز «بیگانه» داره

جدای از این که همه به وسیله یه کارگردان ساخته شدن، فیلم «بلید رانر» اشتراکات زیادی با فرانچایز «بیگانه» داره که شاید باور اونا براتون سخت باشه. اما شباهتای بسیاری بین ساخت رباتای فرانچایز «بیگانه» و ساخت نسخه های مشابه در فیلم «بلید رانر» به وسیله شخصیت الدون تایرل هست.
به گفته خود ریدلی اسکات رابطه بین «بیگانه» و «بلید رانر» اونقدر قوی بود که میشه رباتای «بیگانه» رو نسخه های پیشرفته تر رباتایی دونست که در فیلم «بلید رانر» به تصویر کشیده می شن.

۱۳- دستکم هفت نسخه متفاوت از این فیلم هست

وقتی که فیلمبرداری صحنه های اصلی و کلی فیلم در سال ۱۹۸۱ تموم شد، اسکات خود رو گرفتار یافت. به عنوان یه کارگردان کمال گرا ایشون چندین برداشت از هر صحنه گرفته و اینجوری برداشتای زیاید وجود داشت که هیچ استفاده ای از اونا نمی شد.
وقتی که همه چیز تموم شد بعضی گفتن که اولین نسخه پایانی فیلم تقریباً ۴ ساعت طول داشته، هر چند هیچ کسی این نسخه از فیلم رو ندیده. باید بدونین که بین نسخه آزمایشی اولیه و نسخه ای سینمایی که پایان خوشی داشت، هفت نسخه به طور کاملً متفاوت آماده شده بود. آخرین نسخه همونیه که ریدلی اسکات بیشترین دخالت رو در تدوین اون داشته که به عنوان نسخه پایانی کارگردان شناخته می شه.

۱۴- روتخر هاور بدون این که تست بازیگری بده در نقش روی بتی ظاهر شد

روتخر هاور بازیگر هلندی که نقش رهبر نسخه های تکراری نکسوس ۶ رو رو دوش داشت تا قبل از این فیلم واسه سینمای هالیوود نامعلوم بود. در دوران انتخاب بازیگران، کاترین هابر،مدیر اجرایی تولید، انتخاب هاور رو به ریدلی اسکات پیشنهاد کرد.
وقتی که ریدلی اسکات تواناییای بازیگری هاور رو در فیلمای «لذت ترکی» و «کتی تیپل» دید، بدون این که ملاقات حضوری با ایشون داشته باشه، هاور رو واسه این نقش انتخاب کرد.
هر چند بازی بی اشکال هاور در نقش یه ربات آدم نمای شرور یکی از بهترین ویژگیای فیلم «بلید رانر» بود اما اولین ملاقات بین هاور و اسکات خوب پیش نرفت. در واقع هاور عزمشو جزم کرد واسه آب کردن یخ بین خود و اسکات دست به یه شوخی بامزه بزنه و یهو با عینک سبز، شلوار ساتن صورتی و یه پولیور بلند که عکس یه روباه در قسمت جلوی اون بود ظاهر شد.
اسکات اونقدر از این چگونگی لباس پوشیدن هاور حیرت زده شد که نزدیک بود از هوش بره.

۱۵- این فیلم بمب باکس آفیس زمان خود به حساب می رفت

امروزه فیلم «بلید رانر» به خاطر جلوه های تصویری منحصر به فرد و بی سابقه خود مورد تعریف قرار میگیره که راه رو واسه ساخت فیلمایی مانند «ماتریکس» و «گزارش کمترین» باز کرد اما در طول روزای اول اکران، فیلم ریدلی اسکات رقابت سختی در باکس آفیس رو تجربه کرد.
اکران این فیلم در تابستون سال ۱۹۸۲ با اکران فیلمای علمی تخیلی پر سر و صدای دیگری مانند «پیشتازان فضا ۲: خشم خان»، «موجود» و «کونان بربر» همراه بود اما رقابت اصلی واسه قرار گرفتن در بالاترین جایگاه جدول باکس آفیس بین فیلم ریدلی اسکات و فیلم کمتر شناخته شده «ای تی» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در جریان بود. در آخر فیلم «بلید رانر» فقط به فروش ۳۳٫۸ میلیون دلار اکتفا کرد که در مقایسه با بودجه ۲۸ میلیون دلاری فیلم تقریبا ناامید کننده به نظر می رسه.

۱۶- خیلی از تکنولوژیای مدرن امروزی در این فیلم به درستی پیش بینی شدن

۳۵ سال پیش امکان این که هوش مصنوعی دارای قابلیتای عاطفی در جهان گسترده شه تقریبا بعید به نظر می رسید اما امروز پادآرمانشهری که در فیلم «بلید رانر» به تصویر کشیده شده بسیار دور از دسترس نیس.
هر چند هنوز سالای زیاد دیگری باید واسه رسیدن به اندرویدها و هاورکارای پرنده صبر کنیم اما دلایل نشون میده که شهر لس انجلس و شهرهای دیگه در آینده ای نزدیک شباهت زیادی با اون چه که در این فیلم به تصویر کشیده می شه دارن. چند سال قبل ریدلی اسکات از لوگو شرکت کوکاکولا روی صفحات نئونی بزرگی روی یه طرف آسمانخراشی بزرگ استفاده کرد.

علاوه بر این که در این فیلم روشای آیندگان واسه تبلیغات اجناس رو به درستی پیش بینی کرده بود بلکه خیلی از تکنولوژیایی که در این فیلم به تصویر کشیده شدن امروز به واقعیت پیوسته ان. از سال ۱۹۸۲، رباتا شباهت بیشتری به آدم پیدا کردن و یه شرکت آمریکایی اولین نسل از ماشینای پرنده رو رونمایی کرده. هم اینکه سفرهای فضایی تبلیغاتی به وسیله شرکتای بزرگ اقتصادی و تجاری راه اندازی شده و تقریباً همه ایده هایی که در فیلم «بلید رانر» در بیشتر از سه دهه پیش به تصویر کشیده شده بودن امروزه به واقعیت تبدیل شدن.